پژوهش تبیینی
روش پژوهش تبیینی
روش
پژوهش تبیینی بررسی و انتقال ایده ها و اطلاعات پیچیده است . آنالیز و
سنتز اطلاعات از منابع مختلف به منظور تولید متن. مهم ترین هدف روش تبیینی
افزایش درک خواننده ازموضوع و مسئله تحقیق است. پژوهش کیفی اغلب دارای هدف
تبیین است و محققان می توانند با بررسی چرایی مشاهدات موجود و یافته های
آن موضوع را مورد آزمون قرار دهند.روش تبیینی برای بیان و محاسبه اطلاعات
توصیفی به کار می رود. بنا بر این، در حالی که مطالعات توصیفی از چرایی
انواع سئوالات پرسش می کند، مطالعات تبیینی به دنبال پرسش در مورد سئوالات
چرایی و چگونگی است. این تفاوت میان پژوهش تبیینی و توصیفی به طور یکسان در
پژوهش کمی و کیفی به کار می رود.روش تبیینی شامل یک یا همه موارد زیر می
شود:
• ارائه دانش جدید
• توصیف یک فرآیند
• توسعه یک مفهوم.
مطالعه
تبیینی برای بدست آوردن اطلاعات در مورد ارتباط میان علل و نتایج حاصل از
شواهد است. پژوهش تبیینی می تواند از طریق پرسشنامه،مباحث گروهی، مصاحبه ،
نمونه گیری تصادفی و غیرو انجام گیرد. هدف اولیه فهم یا درک وضعیت و
مکانیزم های ارتباط میان متغیر های مستقل و وابسته است.ایـن نوع تحقیق که
به آن تحقیق علمی نیز گفته می شود, در صدد پیدا کردن روابـط عـلـت و معلولی
بین متغیرهای مختلف است. تـعـریفی که از تحقیق ارائه شد در واقع تنها
برازنده تحقیق تبیینی است , زیرا تنها دراین نوع از تحقیق است که مراحل کلی
سه گانه سؤال , فرضیه و آزمون وجود دارد. بنابراین , هدف اصلی یک پژوهشگر
علوم سیاسی و روابط بین الملل باید کسب توانایی برای انجام یک تحقیق از نوع
تبیینی آن باشد .
تجزیه و تحلیل علّی یا تبیینی
در
تجزیه و تحلیل کمّیِ تبیینی، ابزار یا شاخصهای آماری بهکار برده شده
همانند روشهایی است که در تجزیه و تحلیل مقایسهای مورد استفاده قرار
میگیرد. تفاوت عمده بین این دو روش در این است که در تجزیه و تحلیل
تبیینی، روابط علت و معلولی بین متغیرهای مستقل و وابسته مورد بحث و برسی
قرار میگیرد و پژوهشگر با رد یا تأیید فرضهای آماری به تأیید یا رد روابط
علت و معلولی میپردازد.اگر تجزیه و تحلیل کیفی باشد، تبیین و علتکاوی به
این شکل انجام میشود که زمینههای اجتماعی - تاریخی تأثیرگذار بر متن یا
واقعه مطالعه و با هدایت تئوری تحلیل میشود. و واقعه در قالب قانونی کلی،
تبیین میشود.
روش پژوهش تفسیری
روش
تفسیری به دنبال کشف تجارب افراد، دیدگاه آن ها یا چشم انداز تجربیات آن
ها است. مطالعات تفسیری به طور معمول ماهیتی قیاسی دارند و اغلب مرتبط با
روش های کیفی به جمع آوری اطلاعات و تحلیل می پردازد.روش تفسیری بر پایه
تفسیر هرمنوتیکی متون استوار است.این روش بر اساس درک های متفاوت و متکثر
از متون شکل گرفته. متون شامل متن های مکتوب و نوشتاری،گفتار ها، متن های
مظبوط مثل تابلو ها و غیرو می باشد.
تجزیه و تحلیل تفسیری
این
تحلیل را تجزیه و تحلیل تأویلی یا تفهمی نیز مینامند. پیشفرض تحلیل
تفسیری آن است که پدیدهها و کنشهای اجتماعی افراد ماهیتاً معنادار هستند.
اساساً تحلیل تفسیری در مقام یکی از روشهای تحلیل شواهد تجربی درصدد
بازگو کردن و نشان دادن معنای نهفته در متن یا واقعه درون زمینه است. در
تحلیل تفسیری دو عنصر کلیدی وجود دارد: متن یا واقعه مورد مطالعه و زمینه.
متن مربوط به پژوهشهایی است که مسئله تحقیق آنها از نوع نوشتاری یا
گفتاری است؛ مانند تحلیل گفتمان. منظور از واقعه رفتارهای افراد و
پدیدههای اجتماعی مثلاً شعائر، دموکراسی، انقلاب و نابرابریهای اجتماعی
است.در تحلیل تفسیری به زمینه معنی رجوع میگردد؛ آنگاه متن یا واقعه دورن
آن زمینه تفهیم میشود. در اینجا از واقعیت بیرونی به واقعیت درونی
میرویم و به اعماق و درون متن و وقایع راه مییابیم.
- ۱۴ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۰